#دلی_نمونده_بشکنی_پارت_18


نمیشد که یه پیرمرد بگم چون خونه ارواح نمیخوامش برای همین گفتم

. راستش خیلی بزرگه یه مقدار اذیت میشم

. خب اینم راه داره ... اتاقایی که لازم نداری درشون رو ببند خود به خود خونه کوچک میشه

.نه به نظرم یه خونه دیگه بگیرم بهتر باشه

.آخه اینجوری اصلا به نفعت نیست اولا که این موقع سال که همه دانشجوها دنبال خونه و پانسیون هستن که عمرا خونه به این خوبی گیرت بیاد برفرض هم که گیرت اومد میدونی باید یه پشیمون کرد برا این خونه بدی یه پول کمیسیون برای اون خونه یه هزینه اسباب کشی رو دستت میمونه تازه باید هم کلی پول بدی وسیله خونه بخری ... خیلی اذیت میشی

.ولی با این حال من میخوام خونه ام رو عوض کنم

دوباره شروع کرد با زبون چرب و نرمش هزار و یک دلیل دیگه برای عوض نکردن خونه آوردن کم کم داشتم شک میکردم نکنه این بار چندمه که این خونه پس داده میشه یعنی کمالی میدونه خونه ای که به من اجاره داده خونه ارواحه

خلاصه انقدر اون گفت و من گفتم که آخر سر مجبور شدم حقیقت رو بگم

وقتی شنید دهانش باز موند و بعد که به خودش اومد بسم اللهی گفت و دور خودش فوت کرد باز شانس آوردم که به روح اعتقاد داشت و مثل خیلیای دیگه نگفت غیرممکنه و در عوض پرسید

. چطور ممکنه

. نمیدونم ولی میدونم دیشب اگر از خونه بیرون نمیزدم مطمئنا منو میکشت تمام شبو از ترس تو خیابونا دور میزدم و آخر شب از خستگی تو نمازخونه خوابیدم ... انصافا خودتون بگید آقای کمالی من تا چند شب میتونم تو نمازخونه بخوابم

به فکر فرو رفت یه لحظه هنگ کردم یعنی الان این داره فکر میکنه من واقعا چند شب باید تو خیابون بخوابم که وقتی حرفش رو زد فهمیدم زود قضاوت کردم


romangram.com | @romangram_com