#دلی_نمونده_بشکنی_پارت_17
بعد از طلوع آفتاب از راه آهن بیرون زدم ماشینم از پارکینگ درآوردم و به سمت معاملات ملکی کمالی روندم
حالا که ماهان راضی نمیشه خونه ام رو عوض کنه یعنی خودم هم نمیتونم؟ خیر سرم بیست پنج شش سالمه همسن و سالای من الان دارن بچه هاشون میفرستن مدرسه بعد من از پس یه خونه عوض کردن ساده نتونم بربیام؟
بخاطر ترافیک اول صبح یک ساعتی طول کشید تا به مقصدم برسم ولی خوبی این تاخیر این بود که هم زمان با خود کمالی رسیدم
خم شده بود و قفل کرکره رو باز میکرد که جلو رفتم و سلام کردم
.سلام اقای کمالی صبح بخیر
برگشت و به من نگاه کرد و در حالی که کرکره رو بالا میداد جوابم داد
. سلام دخترم صبح شما هم بخیر
در رو باز کرد و به من تعارف زد
. بفرمایید ... در خدمتم
وارد شدم و اونم بعد از من داخل شد و چراغ روشن کرد و پشت میزش نشست انقدر هل داشتم که یه راست رفتم سر اصل مطلب
یه راست رفتم سر اصل مطلب
. قرض از مزاحمت اینکه میخواستم اگه امکان داره این خونه رو پس بدم و یه خونه دیگه برام پیدا کنید
. چرا دخترم خونه خوبیه که ... خیلی خوشت امده بود
romangram.com | @romangram_com