#دلم_آغوشت_را_میخواهد_پارت_36


ادکلنم و عوض کرده بودم و یه ادکلن با بوی خوب و موندگاری زیاد برداشته بودم ...

بدون اینکه به روی خودم بیارم دیشب چه برخوردی با هام داشت از جام بلند شدم براش چایی تازه دم گذاشتم

لبخند ملیحی زدم گفتم : چي دوست داری عزیزم ،همون را برات بذارم

- نگاهی بهم انداخت روی صورتم مکثی کرد گفت : تو یه چیزت شده ... نکنه داری میمیری محبتت گل کرده

- بده ادم به همسرش محبت کنه

- اینو خوب اومدی همسرش نه کلفت خونه ... تو گوشت فرو کن من گول این کاراتو نمی خورم ..ِ. از جاش بلند شد داشت میرفت که رو پاشنه پا چرخید گفت : تا یادم نرفته اینم بهت بگم دو روز دیگه من و با یه زن دیدی برای من فاز غم برنداری که خیالات برداره حالا چون اسمت تو شناسنامه ام هست، تو زنمی و من نباید با کسی باشم نه عزیزم

عزیزمو با یه حالت مسخره گفت ..ِ.

- منم نیازهای خودمو دارم بچه دو ساله ام نیستم و نه یه پسره دبیرستانی ... پس الکی دلتو خوش نکن صبحونتم مال خودت ...

رفت و ندید چطور با حرفاش خردم کرد که با هر حرفی که میزنه چطور غرورمو خرد میکنه ... عیب نداره اقای حامی پارسا دنیا دار مکافاته من صبرم زیاده

بعد از جمع کردن میز کفشای مشکیمو پام کردم کیفمو برداشتم از خونه زدم بیرون

وقتی وارد شرکت شدم خیلی صمیمی و با لبخند با همه ی کارکنان احوالپرسی کردم ... حواسم بود که چطور با تعجب به تیپ جدیدم نگاه میکنن ... و این یعنی سوگند موفق شدی

توی شرکت هیچ دوست صمیمی نداشتم که باهاش راحت باشم و حرف بزنم توی اتاق مشغول انجام کار بودیم که ازیتا گفت : سوگند توام خوشکلیا ناقلا به خودت نمیرسیدی...

- لبخندی زدم گفتم : مرسی عزیزم

بعد از کار خسته کننده شرکت رفتم خونه و مثل دیروز یه غذای جدید درست کردم ... تندی یه دوش گرفتم یه بلوز حریر کوتاه بالای ناف به رنگ صورتی پوشیدم با یه شلوارک کوتاه که تا وسط رونم بیشتر نبود ... موهامو مدل ولو نيمه باز و نيمه بسته با کلیپسم بالای سرم جمع کردم گشواره های بلند که ته گودی گردنم میرسید به گوشم کردم یه ارایش که این بار ارایش چشمم بیشتر بود انجام دادم ... تمام خونه رو شمع معطر روشن کردم گلای مریم و تو گلدون گذاشتم از بوی خوش مریم نفسی تازه کردم ... فقط شمع با چندتا آباژور روشن بود ... همین که صدای ماشین حامی رو شنیدم رفتم پشت در ... در سالن و نیمه باز گذاشتم منتظر ایستادم تا وارد خونه بشه ، تا خواست در و باز کنه ... یك مرتبه در و باز کردم گفتم : سلام


romangram.com | @romangram_com