#دریا_پارت_53
مگه منم همینونمی خواستم؟پس چراازاینکه منونادیده می گیره ناراحت می شم یابه پرهام که خیلی وقت ها داداشی صداش می کنه حسودیم می شه؟
دریا
امروزرتبه های کنکور اعلام می کنن ازدیشب تاحالادل تودلم نیست پدرم همش توکارخونه ست وحواسش به این جورچیزانیست آرشام هم حواسش نباشه بهتره باصدای آیفون به سمتش رفتم پریابود هرچقدراصرارکردم داخل نیومد بعدازخداحافظی باپدرم وسوسن جون ازخونه خارج شدم آرشام چنددقیقه قبل ازمن ازخونه خارج شده بود بادیدن پریاکه اخم کرده بود به سمتش رفتم
-سلام چرا اخمات توهمه؟
-سلام این پسره که باجنسیس ازخونتون خارج شد کی بود؟
-برادرم باخنده اضافه کردم می پسندی؟
-نخیرباشه واسه خودت
-چرا؟منوباش می خواستم آرشام رو واسه توجداکنم
باعصبانیت گفت صدسال سیاه..پسره همچین بااخم بهم نگاه می کرد انگارازم طلبکاره
-دلت می یاد؟داداشم به این خوش تیپی دخترا واسش غش ضعف می رن
-ارزونی همون دخترا باشه..پسره ی اخمو
-خوشم نمی یاد به داداشم توهین کنی
-توچته ؟همش داداشم داداشم می کنه وایسابه پرهام می گم واسش هوو آوردی
خودم هم نمی دونستم چراازاینکه کسی به آرشام توهین کنه ناراحت می شم حتماًبه خاطراینه که برخلاف خودش خیلی دوسش دارم وبرام مهمه اما درظاهرسعی می کنم نسبت بهش بی تفاوت باشم
romangram.com | @romangram_com