#دریا_پارت_45


-الآن که تواینجایی عالیم دخترگلم چطوره؟

-الآن که پیش مامان جونم هستم عالیم

-خیلی خوش حالم بروبشین برات چای بیارم

-نه دیگه مامان جون می خوام امروزکه پیشت هستم خودم کاراروانجام بدم

-امروزکامل پیشم می مونی؟

-آره مامانی آقای رادمنش بهم اجازه داده فردابرگردم خونه..

باخوش حالی گفت واقعاً؟



-آره قربونت برم بروتوحال تا من چای هاروبیارم

دوتا چای که برای خودم کم رنگ تربود ریختم ورفتم پیش مامانم

-خب دخترم تعریف کن اونجابهت بدنمی گذره که...

-نه مامانی آقای رادمنش خیلی مردخوبیه باهزارجوربدبختی تونستم راضسش کنم تابهم اجازه بده توکارای خونه به خدمتکارشون کمک کنم

-جدی؟خداخیرش بده توهم سعی کن باهاشون رفتارمناسبی داشته باشی دوست ندارم چندروزدیگه جلوی آقای رادمنش خجالت زده باشم

-باشه مامانی هرچی توبگی

-قول بده وضعیت خانواده جدیدت باعث نشه که تغییرکنی من دریای که خودم تربیت کردم دوست دارم نه دریایی که به خاطرپول پدرش بازیردستاش بدرفتاری کنه دخترم دوست دارم همیشه دلت مثل دریا بزرگ باشه سعی کن پدروبرادرت رودوست داشته باشی وبهشون محبت کنی تااوناهم تورودوست داشته باشن


romangram.com | @romangram_com