#دریا_پارت_31


_این چه حرفیه؟من همیشه برای آبجی کوچولوی خودم وقت دارم ای کاش می ذاشتی باهم ناهاربریم بیرون ​

-منم خیلی دوست داشتم بیشترباهم باشیم ولی امشب مهمونیه ومی ترسم دیرشه وبه کارام نرسم ایشاالله یه روزدیگه که پریاهم باهامون باشه​

_باشه خوشگل خانم وباشوخی ادامه داد واسه امشب خیلی خوشگل نکنیاخوش ندارم کسی به جزاصغرقصاب واکبردوغی دومادمون بشه ​

می دونستم داره شوخی می کنه به خاطرهمین ناراحت نشدم بامشت کوبیدم به بازوش وگفتم باشه خواهراشونم که توخونه ترشیدن واسه تودرنظرمی گیریم

هردوتامون بلندزدیم زیرخنده

-ای شیطون همیشه یه جواب توآستینت داری..امیدوارم امشب بهت خوش بگذره نگران مامانتم نباش چون باشناختی که ازش دارم حتمامی تونه این وضعیت روتحمل کنه هروقت کارداشتی بهم زنگ بزن من دربست درخدمت آبجی گلم هستم ​

-ممنون پرهام فردابرای دیدن مامان راحله می یام خیلی دلم براش تنگ شده ​

_باشه هروقت خواستی بیای بهم زنگ بزن محل کارم همین نزدیکیاست مشکلی ندارم می تونم خودموبرسونم ​

بعدازخداحافظی ازپرهام واردخونه شدم به جزسوسن جون چندتاکارگردیگه هم درحال کاربودن سوسن جون بادیدن من دست ازکارکشید وبه سمتم اومد​

_سلام دریاجان ​

_سلام سوسن جون کاراخوب پیش می ره؟​

_آره مادرلباس خریدی؟​

-بله خریدم​

باهم به اتاقم رفتیم تالباساموبهش نشون بدم بادیدن لباسام تونستم ازچشماش بخونم که راضیه​

-دخترم لباست خیلی خوشگله بااینکه توتنت ندیدم ولی اطمینان دارم بهت می یادهمراهش شالم سرت می کنی؟​


romangram.com | @romangram_com