#درگیرت_شدم_پارت_172

حتما اومده منت کشی دیگه.با غرور بهش نگاه کردم که خشک گفت: صدای اردشیریو ضبط
کردمو برات فرستادم تا برای سرگرد بفرستی.
بعد بدون هیچ حرفه دیگه ای رفت.
با حرص چندتا فحش بارش کردمو صدای ضبط شدرو برای بردیا
فرستادم.
زیر لب میگفتم: پسره ی قوزمیت. با اون چشمای سگیش پاچمو
میگیره. آی بزنم ناقصش کنم آی بزنم.
بعد اداشو در اوردمو گفتم: میخواستی صدسال سیاه صداشو ضبط
نکنی عنتر برقی.
پوف کلافه ای کشیدمو با حرص چندبار متکارو روی تخت کوبوندمو
جیغ خفه ای کشیدم.
بلایی نمیتونستم سره پرهام بیارم، مجبور بودم عصبانیتمو سره این
متکا و تخته بدبخت خالی کنم.
روز به روز رفتار پرهام باهام سردترو سردتر میشد.دیگه به جایی رسیده بود که هی میزدم تو سرمو میگفتم: چرا عاقل کند
کاری که باز ارد پشیمانی؟!
حس خیلی بدی داشتم. با اون رفتارای پرهام انگار قلبم میخواست از
جاش کنده بشه.
با یه یاعلی بلند شدمو رفتم ببینم پرهام کجاست.

romangram.com | @romangram_com