#درگیرت_شدم_پارت_16
کجاست که هرچی میریم تموم نمیشه؟!
بالاخره ماشینش جلوی یه ویلا که چه عرض کنم قصر نگه داشت.
از ماشینش معلوم بود چه سگ پولیه .ما هم وضعیتمون متوسط بود. اما این دیگه زیادی سگ پوله.
خب به پانکراسم. مگه پول خوشبختی میاره؟! والا من دلم میخواد
شوهرم یه بدبخته لاغر مردنی باشه که از داره دنیا فقط یه دوچرخه
برای اوردن یه نیم لقمه حلال داشته باشه همین و بس.
کرایرو که سه برابر حساب کرد دادم. قشنگ ورشکست شدم رفت.
ایشاالله ماشینت خراب شه مجبور شی پولو برای ماشینت خرج کنی.
بعد از نفرین کردن اون راننده کچله فلک زده، چادرم و تو کیف کولیم
گذاشتم. با احتیاط از نرده ها بالا رفتم و خودمو انداختم تو.
پشت یه درخت قایم شدم.
اون الاغ کنار ماشینش وایساده بودو با تلفن حرف میزد. حواسشم به
جایی نبود.
پاورچین پاورچین به جلو رفتم.
به پشت سرش که رسیدم چون قدم کوتاهتر بود خودمو انداختم رو
کولشو جلوی دهنشو گرفتم.
هرکاری میکرد که منو از خودش جدا کنه و بفهمه من کی ام
نمیتونست. چون مثل خر بهش چسبیده بودم.تفنگ اسباب بازیه امیر(پسرخاله کوچیکم) رو دراوردمو گذاشتم کنار
romangram.com | @romangram_com