#دردسر_پارت_99

به بیرون خیره شدم

شهربااازی؟

با تعجب نگاهش کردم و گفتم

-چرا اینجا اومدیم؟

لبخندی زد و همزمان ماشینو پارک کرد

-چون این هفته خیلی افکارمون اشفته شد .بهتره خودمونو خالی کنیم...

-مگه نگفتم جای شلوغ نریم

خندید گفت

-سکوت کنی زیبا تری

در ماشینو باز کرد و پیاده شد و در سمت منم باز کرد

پیاده شدم و به ارم سبز چشم دوختم .

سرافراز و شلوغ میدرخشید

روحیه کودکانه و پر شورم اون وسایل های زیبا و طلب میکرد و از طرفی بی حوصله بودم .

-بهتره برگردیم

خندید و گفت : امکان نداره ...


romangram.com | @romangram_com