#دردسر_پارت_107
مسخ شده بودم تو چشماش و خیلی اروم سرم رو تکون دادم .
نگاهشو ازم گرفت و منم زود به خودم اومدم ..
-خب چی سوار شیم؟
برگشت و چپ چپ نگاهم کرد و گفت:
-خیلی پرویی دختر.همین الان اگه نگرفته بودمت پخش زمین میشدی .
با اخم نگاهش کردم و گفتم :
-برو بابا .خودتو اون بالا ندیدی . انگار داشتی سه قلو میزاییدی انقدر جیغ زدی .
چپ چپ نگاهم کرد و گفت :
-من؟
-نه من .
-اها .فکر کردم با منی ..
با جیغ گفتم :
-عــــــرفان .
قهقهه میزد و همونجوری به سمت مغازه قدم برداشت و بعدم با دوتا پشمک چوبی .که یکیش سفید بود و یکیش صورتی .برگشت سمتم .
romangram.com | @romangram_com