#دردسر_پارت_106

خندید و گفت :

-من سر جمع دوبار .اونم فقط در حد سلام.که سرمم تا زانوم پایین بود دیدم تورو .همچینی میگه منو یادته انگار دوسال هم خدمتیم بودی .

چپ چپ نگاهش کردم و راه افتادم سمت جاییگاه .

اینجا بود که تو دلم یه غلط کردم خوشگل گفتم و سوار شدم .

محافظا سفت شد و ...

حرکت کرد



انقدر جیغ زده بودم که صدام گرفته بود.

اروم از جایگاه اومدم پایین که سرم گیج رفت مجبور شدم بازوی عرفانو چنگ بزنم .

اونم زود گرفتتم و سرپا نگه ام داشت .

چشمام رو باز گرفتم .

چشماش تا حد ممکن گشاد شده بود و مردمک درشت چشماش منو هدف گرفته بود .

اروم گفت :

-خوبی؟

اون چشما چه جاذبه ای داشت .


romangram.com | @romangram_com