#درنده_ولارینال_پارت_140
- به چی زل زدی ؟
آدریان او را میان بازو هایش گرفت و با لبخند به سرمای کولاک بیرون پاسخ داد :
- شما سالاریالی ها هر جا که برید معماری رو هم با خودتون می برید .
شیلا خندید :
- شاید اهالی ولارینال سلیقه کافی ندارن .
آدریان شانه ای بالا انداخت :
- شاید .
شیلا سرش را به شانه آدریان تکیه داد و گفت :
- باید بری ... درست نیست این وقت صبح ، توی اتاق من باشی .
آدریان از پنجره فاصله گرفت و گفت :
- من پادشاهم شیلا . هر کاری که انجام بدم درسته .
شیلا به چشمان آدریان خیره شد و با سر تایید کرد . آدریان نگاهش را از او برداشت :
- اونجوری نگاه نکن ... داری مجبورم می کنی بیشتر اینجا بمونم .
شیلا یقه لباس آدریان را صاف کرد و گفت :
- داشتم به این فکر می کردم ، تو با چشمهای آبی چجوری میشی .
- تو که نقاشی ... ترسیمش کن .
romangram.com | @romangram_com