#در_تمنای_توام_پارت_56
فاطمه آیفون را زد و گفت:بهروزه
چند دقیقه بعد پسری قد بلند و سفید پوست با چشمانی براق به رنگ قهوه ای در حالی که خستگی از چهره اش می بارید داخل شد.از دیدن خانواده خاله
اش لبخند زد و با احترام با شاپور دست داد و خوش آمد گفت.زهرا با دلتنگی و گرمی او را در آ*غ*و*ش کشید.و پیشانیش را ب*و*سید.زهرا با هیجان و شیفتگی
گفت:
-بهروز جان می بینم بهت ساخته،خوش قیافه بودی خوش قیافه تر شدی.
بهروز لبخند زد جوری که 2 چال زیبا روی صورتش نمایان شد و گفت:خاله جون،خواهر زاده تو دست کم گرفتی؟این همه بدن سازی رفتن برا همین موقع
هاست دیگه.
زهرا خندید.دستش را روی بازویش کشید . گفت:بپا ندزدنت
بهروز با صدای بلند خندید که فرشته با اخم گفت:بعضی ها متوجه هستن ما هستیم؟
بهروز به سوی 3 دختر جوان برگشت.لحظه ای از دیدن آلما با آن چشمان سرد و صورتی زیبا جا خورد.اما خیلی زود به سوی فرشته برگشت و گفت:تو هنوز
زنده ای وروجک؟
فرشته ادایش را درآورد و گفت:نه پ دارم تو گور باهات حرف می زنم
بهروز با صدا خندید و به سوی فرشته رفت.با او و فرزانه دست داد و گفت:بزرگ شو وروجک
فرشته با حاضر جوابی گفت:که چی بشه؟بشم مثه تو که بابابزرگ شدی؟
بهروز به سوی زهرا برگشت و گفت:خاله اینکه زبونش هنوز چند متره؟
فرزانه جواب داد :دراز بود درازتر شده.
بهروز با حالت بامزه ایی ابرویش را بالا انداخت و گفت:خدا بخیر کنه.
فرشته ادایش را درآرود که بهروز به عمد روسری را از سرش کند. و موهایش را بهم ریخت.که با سروصدای زیاد فرشته مواجهه شد.آلما که در تمام مدت
متوجه کل کل های آنها بود فقط نگاهشان می کرد.و در ذهنش بهروز را که هم سن و سال های نکیسا بود را با او مقایسه می کرد و آرزو می کرد کاش
حداقل کمی نکیسا مانند بهروز خوش اخلاق بود.اما بهروز بعد از آنکه سر به سر فرشته گذاشت و با فرزانه احوالپرسی کرد نگاهی دقیق به آلما که خیره
نگاهش می کرد انداخت و گفت:کسی معرفی نمی کنه؟
فرزانه دستش را دور شانه آلما انداخت وگفت:اینم خوشگل فامیلمون.دختر عموم آلما
و رو به بهروز گفت:اینم پسر خاله بزرگم بهروز
آلما رسمی و سرد گفت:از آشنایتون خوشبختم
بهروز از لحن او جا خورد.اما از آنجا که بسیار مغرور بود با هر کسی همان گونه برخورد می کرد که با او برخورد شد.با
لحنی رسمی،سرد و کوتاه گفت:منم همینطور خانم.
از کنار آلما گذشت و رو به بقیه گفت:من برم لباسامو عوض کنم بیام.
romangram.com | @romangram_com