#در_تعقیب_شیطان_پارت_94
راستش یه مشکلی برام پیش اومده می خواستم ببینم می تونی کمکم کنی عایا؟
ساسان مستقیم تو چشمام نگاه کرد و بعد از چند لحظه سکوت گفت:
- خب؟
با تعجب گفتم: خب که چی؟
- ای بابا پریسا مگه نگفتی مشکل داری؟ خب منتظرم بشنوم دیگه.
تازه فهمیدم چه سوتی ای دادم. سریع برای اینکه این گند رو جمع کنم گفتم:
راستش من توی این یک ماه هنوز نتونستم مجرای ویگور رو ازاد کنم. برای همین نمی تونم هیچ جادویی اجرا کنم می خواستم بدونم ...
- چی؟ تو هنوز نتونستی مسیر ویگور رو باز کنی؟ پس تو این یک ماه چطور کلاسات رو گذروندی؟
- خب تقصیر من که نیست هر کاری می کنم نمی تونم به اون نقطه ی سیاه درون قلبم نفوذ کنم یعنی حتی نمی تونم بهش نزدیک بشم.
ساسان: بسیار خب تو برو تو زمین تمرینی شماره صفر تا من مجوز اجرای جادوی سنگین رو بگیرم بیام.- جادوی سنگین؟
- آره برای اینکه مسیر ویگورت رو باز کنم باید از روش غیر طبیعی استفاده کنم. نمی خوام با گفتن روشی که خودم مسیر رو باز کردم به قلبت آسیب برسونم. پس برو و منتظر باش.
romangram.com | @romangram_com