#در_تعقیب_شیطان_پارت_65

با گفتن این کلمه نوری به رنگ سبز مایل به سفید به طرف ساعت پرتاب شد و تو چند ثانیه ساعت تبدیل به خاکستر شد.

ساسان نفس راحتی کشید و گفت: حالت خوبه؟

سریع سرم رو به نشونه تایید تکون دادم. خیلی تعجب کرده بودم. یعنی چیزی روی ساعت بود که من ندیدمش؟

ساسان: زیاد تعجب نکن. تو هنوز جادو بلد نیستی برای همین نمی تونی موجودات چندش آور جادویی رو ببینی.

- یعنی الان چیزی اینجا بود؟

معلومه که بود نکنه فکر کردی زمان توی دنیای جادوگرا اینقدر سریع می گذره؟ اون یه اسپرایت بود.

- اسپرایت؟ اسپرایت دیگه چیه؟

ساسان آروم روی تخت میشینه و انگشتاش روتوی موهای خوش فرمش فرو می کنه و میگه: اسپرایت ها جن های شروری هستند که خیلی خطرناکند. اون لعنتی ها قدرتی دارند که می تونند آدم رو شست و شوی مغزی بدن به گونه ای که هیچ چیز از خاطرات آدم باقی نمونه. اونا خیلی خطرناکند گاهی موجب دیوانگی آدم ها میشن. شنیدی که میگن طرف جن زده شد دیوانه شد؟ اون دیوانگی زیر سر همین موجودات موذیه. اونا خیلی شهوت رانند بیشتر به دخترای جوون حمله می کنند. پس بهت هشدار میدم که مراقب خودت باشی.

- یعنی چی؟ یعنی جن ها به دخترا تعرض می کنن؟

ساسان لبخندی زد و گفت: آره ولی نه به اون صورت که فکرمی کنی اونا مثل انسان ها رفتار نمی کنند. اونا مثل انسان ها غذا نمی خورند بلکه همه کارهاشون رو از طریق بوییدن انجام میدن . اونا غذاهاشون رو بو می کنن و سیر میشن اونا دخترا رو در آغوش می کشن و بو میکنند و از عطرش شهوت رانی می کنند. و نتیجه ی این کارشون چیزی جز دیوانگی دختر مورد تعرضشون نیست.

از حرفاش وحشت کرده بودم. من نمی تونستم ببینمشون و این امر باعث می شد که احساس خطر بیشتری بکنم.

ساسان: همین که اصول پایه جادوگری رو یاد بگیری می تونی ببینیشون. نگران نباش من کنارتم.

romangram.com | @romangram_com