#در_تعقیب_شیطان_پارت_100
ساسان با تعجب گفت: شما این چیزا رو از کجا می دونید؟
مرد: هیچ چیز تو این دنیا نیست که من ازش بی خبر باشم.
ساسان که داشت عصبی میشد گفت: من حوصله این مزخرفات شما رو ندارم لطفا قهوتون رو بخورید و زحمت رو کم کنید کلی کار دارم.
مرد : می دونی مشکل تو چیه؟ مشکلت اینه که به همه چیز سطحی نگاه می کنی. از خیلی چیزها بی خبری.
ساسان: شما که خبر دارید پس دیگه نیازی نیست من بدونم بفرمایید آقا.
مرد: من یه جادوگرم. می تونم بهت چیزهایی یاد بدم که دیگه تا آخر عمرت نیاز به کارکردن نداشته باشی. می تونی هرچی دلت بخواد داشته باشی.
- نه مثل اینکه واقعا دیوونست. این مزخرفات چیه؟
ساسان؟اونجا داری چه غلطی می کنی؟زودتر رستوران رو تمیزکن وگرنه از حقوق خبری نیست.
با این حرف ساسان دستاش رواز خشم مشت کرد دلش میخواست اون رستوران رو با خاک یکسان کنه. از صب تا شب داشت مثل چی توی اون رستوران جون می کند اما الان میگه اگه تمیز نکنی از حقوق خبری نیست.
مرد: می بینی؟ میبینی که چطور تحقیرت می کنند؟ می دونم که باور نمی کنی من یه جادوگرم.برای اینکه بهت ثابت کنم یه نگاه به روی این میز بنداز؟
ساسان به میزنگاه کرد مرد دستش روحرکت داد و روی میز پر شد از شمشهای طلا.
romangram.com | @romangram_com