#دنسر_پارت_84






وارد سالن شدم و بعد از اینکه یکم پایین موهامو کوتاه کردم و مدل ابروهامو عوض کردم برگشتم هتل. از بیکاری داشتم میردم. هیچ جایی رو بلد نبودم که برم. یه سیگار روشن کردم و نشستم پای تلوزیون. یکم با دکمه های کنترلش ور رفتم و یه فیلم پیدا کردم و نشستم به تماشا کردن. ولی تمام حواسم پیش فردا بود. با صدای زنگ موبایلم از جام پریدم.بردیا بود! با تعجب جواب دادم و گفتم:

-بله؟!

-سلام هیوا خوبی؟!

-سلا مرسی تو خوبی؟!

-قربونت. هیوا پایه ی یه رو کم کنی هستی؟!

-چی؟!

-رو کم کنی....

-تو چه زمینه ای!؟

-رقص...

لبخند خبیثانه ای رو لبم نقش بست...

-آره!!


romangram.com | @romangram_com