#دنسر_پارت_36






-معذرت میخوام تند رفتم. نمیخوام هرگز توی زندگیت احساس حقارت کنی... دقیقاً همون چیزی که هیچوقت برای عاطفه نمیخواستم اما اون نخواست که با من بالا باشه... رفت پیش کسی که خیلی ازش فاصله داشت. اما حالا تو اینجایی. مادرت نخواست پیش من به اوج برسه اما تو میخوای و من هرکاری برات میکنم.





دستشو بوسیدم و گفتم:





-واقعا ازتون ممنونم.





شب انقدر به مهمونی و خرد شدنم فکر کردم و حرص خوردم تا بالاخره خوابم برد.




romangram.com | @romangram_com