#دنسر_پارت_32
-اگه میخوای امتحان کن.
این حرفش منو به وسوسه اندخت!! دوست داشتم؟؟ په نه په!
جام رو برداشتم و مثل مامانی آروم خوردمش... تلخ بود تا معده مو سوزوند ولی به روی خودم نیاوردم!! حال میداد!! با اینکه خوش مزه نبود ولی چیزه باحالی بود خوش اومد!
مامانی لبخندی زد و گفت:
-چطوره؟!
-چیز باحالیه!! خوشم اومد!
دوباره جام رو بردم سمت لبم و آروم آروم همه شو خوردم. کم کم داشت گرمم میشد و دیگه از رقصیدن خجالت نمیکشیدم.
-مامانی من میخوام برم برقصم!
چشماش برق زد و گفت:
-خوبه... برو
-آخه تنهایی که نمیشه!
-تو برو مطمئن باش تنها نمیمونی.
romangram.com | @romangram_com