#چشمان_سرد_پارت_48
بعدهم صداش رونازک کردوگفت
-محمدجون هم یه خورده کمکم کرد
بعدازاینکه این حرف روزداومدطرف وسایلش ویه دوربین دکمه ای برداشت وبه لباسش وصل کردویه میکروفن هم توی گوشش گذاشت
-خوب شماازسیستم وشنودهامنوتحت نظرداشته باشین اگه مشکلی پیش اومدخبرتون میکنم
بعدهم کاملاماهرانه مثل این مدل هاازجلوی من ردشدورفت طرف دراماتوآخرین لحظه برگش طرفم وباهمون صدای لوس گفت
-حرص نخورهانی برات خوب نیست!
بعدهم قهقهه ای زدورفت
....
طنین
اه دارم تواین لباساخفه میشم!حالم داره ازخودم بهم میخوره!یعنی دیگه داشتم ازغلط کردن خودم پشیمون میشدم امامیدونستم که کارم درسته
واردکافی شاپ شدم وروی یکی ازصندلی هانشستم وباهمون صدای مسخره گارسن روصدازدم
-چی میل دارین
-یه نسکافه لطفا
باگفتن چشمی دورشد!من هم سرم روچرخوندم تاپیداش کنم.آره خودش بود!یه مانتوی خردلی باباشلوارجین مشکی وشالی به همون رنگ یه آرایش ملیح هم روی صورتش داشت که چهره معصومی ازش ساخته بودچهره ای که به راحتی میتونست گول بزنه!کنارچندتادختردیگه نشسته بودومیخندید
خودم روکلافه نشون دادم وهی به اطرافم نگاه میکردم آخرهم باصدای بلندی که اونابشنون گفتم
-آقامیشه یه آرام بخش هم برام بیارین
-معذرت میخوام خانم!آرام بخش نداریم
-اوپس !مرسی!
اه حالم ازصدای خودم بهم میخورد!خاک برسرت طنین بااین نقشه ریختنت!دوباره سرم روباحالت کلافه وعصبی چرخوندم که دیدم بله !مثل اینکه کارم خوب بوده!داره میادطرفم
-حالت خوبه گلم!
-اوه نه هانی!
-کاری ازمن ساخته است؟
-ازهیچ کس کاری ساخته نیست!امابازم ممنونم
-چی شده خوب بگوشایدبتونم کمکت کنم
-ازهیچ کس کاری ساخته نیست!فقط بایدبرم بمیرم!
-چراعزیزم؟این چه حرفیه میزنی؟باهربدبختی بودچشمام رواشکی کردم ونگاه اشک آلودم روبهش دوختم
-نبینم اشکت روخانمی!چی شده؟عزیزمسری تکون دادم وهیچی نگفتم
-چی شده خوشگل خانوم حیف این چشمانیست اشکی بشه؟بهم بگوچی شده؟سرم روپایین انداختم !خاک توسرم حالاچه دروغی جورکنم!که این باورکنه!
romangram.com | @romangram_com