#چشمان_سرد_پارت_167
به محل که رسیدیم سرگردخانی اومدجلوبعدازاحترام گذاشتن گفت
-سرهنگ!تمام دوربینای ساختمون روهک کردیم ده نفرتوی ساختمونن باحبیب وفکرکنم که سرهنگ روهم توی زیرزمین زندانی کرده باشن.چون اونجازیرزمین داره امادوربینی اونجانیست
-خوبه!کارتون عالی بود؟سردارکریمی تماس نگرفتن؟
-چراقربان!گفتن که روندکارروبهشون اطلاع بدیم
-باشه!به بچه هااطلاع بده که یه ساعت دیگه بهشون حمله میکنیم آماده باشن.طبق نقشه بایدپیش بریم مواظب باشن اشتباه نکنن
-چشم
دوباره احترام گذاشت ودورشد
روبه آرادگفتم
-بیابریم شرایط دورخونه روبررسی کنیم نبایدهیچ راه فراری براشون بزاریم
باآرادتمام اطراف خونه روکه یه باغ بودروبررسی کردیم وهرجاکه احتمال میدادیم امکان فرارباشه رونیروقراردادیم
نقشه ازاین قراربودکه اول منوآرادهمراه باشش تاکوماندوواردبشیم وبعدگروه اصلی
سرساعت هردومون جلوی دیوارجنوبی آماده بودیم
دیوارجنوبی ساختمون کوتاه تربودوالبته درختای زیادی هم اینطرف وجودداشت که راحت میشدپشتش پناه گرفت
-آرادقلاب میگرم بروبالا
-باشه
آرادباقلاب گرفتن من ازدیواررفت بالاوبعدعم خم شدروی دیوارودست منوگرفت
دستش روگرفتم وسعی کردم باکمک پاهابرم بالابایه حالت پرشی رفتم بالاوبعدبااستفاده ازدست آرادبه صورت پرشی بایه حرکت پریدم پایین
آراد-پسرعجب حرکتی بود!کف برشدم
-بیاپایین اینقدرحرف نزن
-نه خداوکیلی!برای جنگولک بازی حرف نداری.بایدببرمت سیرک
-آرادخفه شو
-خودت خفه شو
-میام میزنمتا
-منم زنت رومیزنم
-جرات داری
سرش روخاروندوگفت
-راستش روبخوای نه!زن تویکی خودش کورکدیل هست چه برسه به تو
-هی مواظب باش چی بلغورمیکنی؟
-مگه چی گفتم
romangram.com | @romangram_com