#چشمان_سرد_پارت_152
آراد-آریانیستش
-یعنی چی نیست؟
خانی-قربان همه جاروگشتیم خبری ازسرهنگ نیست.انگارغیب شده رفته توزمین.
عصبانی شده بودم دادزدم
-یعنی چی که غیب شده رفته توزمین.بایدپیداش کنیم
خانی-جایی نمونده که نگشته باشیم
-دوباره بگردین.دوباره بگردین
پشت سرهم دادمیزدم باورم نمیشدکه فقط توی پونزده دقیقه غیبش زده باشه.مگه میشه
همه دختراکه بیرون اومده بودن میگفتن که سالم دیدیمش امااون دیگه ازساختمون بیرون نیومد
سربازی اومدوروبه روی من وایسادوگفت
-قربان نیست.چقدردیگه بگردیم؟
بااین حرفش عصبانی شدم وحمله کردم طرفش ودادزدم
-بایدپیدابشه!فهمیدی؟یاحالی
سربازبیچاره زردشده بودامامن همین طوردادمیزدم ومیخواستم که طنین روپیداکنن اماحق بااونابودخبری ازطنین من نبود
همین جورکه یقه سربازروگرفته بودم یه دفعه دستی اومدروی دستم
آراد-ولش کن آریا!تقصیراون چیه؟ولش کن
امامن انگارخشک شده بودم نمیتونستم عکسالعملی نشون بدم فقط همش صورت طنین میومدجلوم.لحظه ای که ب*غ*لش کرده بودم دیگه داشت اشکام میومدپایین
فکرمیکردم نجاتش دادم امابدترازدستش دادم حالادیگه حتی نمیدونستم کجاست
آرادبافریادزد
-آریامیگم ولش کن!
آرادهمین طورفریادمیزدوازمن میخواست که ولش کنم امامن نمیتونستم
یه دفعه یه سربازدیگه اززیرزمین اومدبیرون گفت
-قربان اینوپیداکردم
تابرگشتم به چیزی که دستش بودنگاه کردم دیگه نتونستم روی پاهای خودم وایسم
دستم ازیقه سربازشل شدودوزانوروی زمین افتادم
دست اون سربازکاپشن من بودکه آخرین لحظه داده بودم بپوشه اماالان دست اون سربازچکارمیکرداون هم اینجوری؟دورگردن کت خونی بودمطمئن بودم که اتفاقی براش افتاده
زانوکه زد م فوراراداومدسمتم ومنوب*غ*ل گرفت
بعدهم فوراروبه بقیه فریادزد
romangram.com | @romangram_com