#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_27

- بله که صحبت کردم .اتفاقا از پیشنهادم خوشحال شد و استقبال کرد

- نگران نباش داداش جان! تا چشم روی هم بذاری این چند ماه باقی مونده درست هم تموم میشه و اونوقت دیگه سرت حسابی شلوغ میشه

نگاهی به جانبم انداخت و با لبخندی دلنشین جواب داد:

- رسیدیم، اینم محل کار جنابعالی....... در ضمن من اصلا نگران نیستم دختر خوب!

از ماشین پیاده و برای خداحافظی خم شدم که در کمال تعجب دیدم ، متوجه شدم سوئیچ در دست از ماشین خارج شد .ناباورانه پرسیدم:

- تو کجا؟!

- می دونی که امروز بعد از ظهر کلاس دارم ، میخوام بیام از نزدیک محیط کار جنابعالی رو بررسی کنم .از نظر شما اشکالی داره؟


romangram.com | @romangram_com