#چشمانی_به_رنگ_عسل_پارت_17
پسر جوان با خوشحالی نزدیکتر آمد و گفت:
- اِ چه عالی! پس هفت خوان رستم رو به راحتی پشت سر گذاشتید! بهتون تبریک می گم ، شما دختر خوش شانسی هستید ! من فرشاد صالحی هستم و شغل جدید وورودتون رو به جمع کارمندان شرکت متین خوش آمد می گم .
لبخندی زدم :
- از لطفتون ممنونم . من هم شیدا رها هستم و خوشحالم که در کنار شما مشغول به کار می شم .
دختری زیبا هم با ناز و عشوه از کنارش گذشت و به سمتم آمد و در حالیکه دستش را با بی میلی به سویم دراز میکرد، پشت چشمی نازک کرد و با صدای تیزش گفت :
- منم ورودتون رو تبریک می گم .الهام پناهی هستم .
دستش را به گرمی فشردم و پاسخش را دادم .خانم کریمی در حالیکه مرا همراه خودش می برد گفت:
romangram.com | @romangram_com