#چشمانت_آرزوست_پارت_91

سامیار:یعنی هنوز هیچی معلوم نیست؟

به من شک دارم این چرا زرد کرده ابروهامو انداختم بالا پیش سها هم نرفتم

+خب دیگه پاشید برید حالم خوب نیست میخوام استراحت کنم مزاحمت ایجاد نکنید

یهو هر ستاشون بلند گفتن:جانم؟

برگام،این سه تا رفیق چقدر با هم بودن یعنی رفاقتشون چند سالس؟

+دارم میگم شما راحت باشید منم اختلال صوتی ایجاد نمیکنم

بردیا و بارمان رفتن سامیار اومد سمتمو خواست دماغمو بکشه که با اخم سرمو کشیدم عقب_هوار توسرم،یادم رفت دماغت دیگه ضربه گیر نداره و به شدت آسیب پذیره راستی ته تو آزمایشاتو در میارم خبرشو بت میگم

این هوار تو سرم چیه جدیدا افتاده تو دهن این ای بابا چه گرفتاریم ما

+مثلا چجوری میخوای بفهمی؟

_بلاخره یه سامان رادمهره و دبدبه کبکبش الکی که نیست

+سامان سامان کیه؟

_حالا بیخیال استراحت کن مان اختلال صوتی ایجاد نمیکنیم

غرور و عصبانیتی که دیگه تو صداش نیستو کجای دلم بزارم وقتی رفت منم رو تخت دراز کشیدم که در یهو باز شد یه لبخند اومد روی لبم واقعا کمی شبیه گاو رفتار میکرد این بشر


romangram.com | @romangram_com