#چشمانت_آرزوست_پارت_63

نه بابا مهربون یه ساعتی گذشت ولی من خوابم نمیبرد این طفلک ارتروز گردن نگرفت از اونموقع تو گوشیه سرشو آورد وای نکنه میخواد بره اومد سمت تخت،به دیوار تکیه دادو نشست

_بخواب دیگه من خیر سرم میخواستم برم بیرون

میگم آدمو سگ بگیره جو نگیره سریع گفتم:خب اگه میخوای بری برو .

_الان دیگه حسش نی در ضمن نمیخواد جو بدی میدونم پام از در بزارم بیرون قبض روح میکنی.

ایش،یه بروبابای یواش گفتم

_شنیدم

باریکلا عمویی حالا بهت جایزه چی بدم

چند دقیقه گذشت خونه که بودم همیشه شبا برا خودم آهنگ میزاشتم

+میشه با گوشیت آهنگ بزاری خوابم ببره

ابروهاشو به معنی نه داد بالا

هومم حجم ضایع شدنم به شدت رفته بالا

رو به سامیار خوابیدم+خب لطفا بزار دیگه

_فقط برای اینکه ساکت شی


romangram.com | @romangram_com