#چشمانت_آرزوست_پارت_4
بعد سیاهی مطلق.
وقتی چشمامو باز کردم سردرد کمی داشتم
چندتا دختر تو رده های سنی خودم بودن
یعنی من کجام؟؟
داشتم دخترارو نگاه میکردم که در باز شد
دوتامرد اومدن داخلو دوتا از دخترارو بردن
اینا چرا انقدر ساکتن
نه جیغی نه چیزی
چند دقیقه بعد باز اومدنو دخترارو بردن
بلاخره تنها موندم درو باز کردنو اومدن داخل
شروع کردم به جیغو داد کردن
من:شما کی هستین.چی از جونه....
که چشمم به اطراف افتاد
romangram.com | @romangram_com