#چشمانت_آرزوست_پارت_29
_نوچ نوچ تو مثل اینکه تنت میخاره بدم میخاره حواست باشه من اون دوستات نیستم که چرت تحویلشون بدی پس بفهم چی میگی افتاد؟
وحشی چه فشاریم میده با درد سرمو تکون دادم دستشو برداشتو شروع کرد حرف زدن البته بگیم وراجی بهتره
_الان به یکی از خدمتکارا میگم بیاد بهت اتاقتو نشون بده
+نیاز نیست من اون اتاق لیمویی رو میخوام
_نه بابا
زهرمارو نه بابا دردو نه بابا
_اتاقارو کی دیدی؟
+خب وقتی گفتی بیا و خودت رفتی مجبور شدم بگردم علم غیب که ندارم راستی اون اتاق مشکیه هم دوست دارم ولی لیموییه دخترونه تره البته اگه مشکیه رو هم بدی من مشکلی ندارم جفتشون ترکیب سفید داره بخاطر همین راضیم ولی اصلا از اون اتاق اولیه خوشم نیومد اتاق نیس که بازار شامه
اون دوتای دیگه هم رنگاشونو اصلا دوست نداشتم نه که زشت باشنا من دوسشون نداشتم آها....
_دهنتو دو دیقه ببند هم خودت نفس بگیری هم من آرامش بگیرم
+ای بابا،حالا اتاق مشکیه چی شد میدیش بهم
انقدر قاطع گفت نه که به صورت کامل لال شدم بعد ادامه داد:اون اتاق منه بار آخرت باشه بدون اجازه وارد میشی یه اتاق دیگه هم گفتی اصلا کدومه؟
واااا ینی نمیدونه
romangram.com | @romangram_com