#چشمانت_آرزوست_پارت_24

یه پوف حرصی گفتو دستمو یواش تر گرفت

وقتی وارد اتاق شدم ترمه سریع اومد سمتم

ترمه:چیشد صدای جیغت برای چی بود؟

من:نه بابا

قیافش جمع شد مثل اینکه بد زدم تو برجکش خو از اون دکتره یاد گرفتم

ترمه:از اون کیان کج و کوله یاد گرفتی نه؟

متعجب بهش نگا کردم:از کجا میشناسیش؟

هل کرد ولی سریع گفت:خب اون دکتره قبل اینکه تو رو بیارن حالم بد شد این پسررو دیدم

به گفتن یه آها اکتفا کردم

بعدشم بی حال گرفتم خوابیدم هعیی

صبح با صدای رضا بیدار شدم این انگاری الافو بیکاره همش میاد سراغ ما ترمه هم که با صدای رضا بیدار شده بود طلبکار زل زده بود بهش رو به من گفت:پاشو بریم آقا میخواد ببینت کارت داره

ترمه دوباره سرشو گذاشت و گفت:لعنت به اقاتو رفیقش

تعجب آور این بود که رضا هیچی نگفت بهش


romangram.com | @romangram_com