#چشمانت_آرزوست_پارت_131

-کار خوبی میکنی

***

بلاخره پیامو برای ساغر سند کردم نوشته بودم که به سامیار بگه میخوام باهاش حرف بزنم پنج دقیقه بعد صدای گوشیم اومد نوشته بود کنارش بوده وقتی بهش گفته اونم قبول کرده محل قرارم برام مشخص کرده

***

اوف خسته شدم بخاطر ترسم از تاکسی مجبور شدم با اتوبوس بیام.وارد کافی شاپ شدم دیدمش رفتم سمتش

+سلام

_سلام خوش اومدی چی میخوری

+هیچی فقط میخوام حرفاتو بشنوم

_باشه حداقل بشین

روبه روش نشستم

_اول از همه میخوام بدونی من عاشقتم تانیا

جرئت نداشتم سرمو بیارم بالا.

سامیار عاشقمه


romangram.com | @romangram_com