#چشمانت_آرزوست_پارت_126
سامیارم مهربون شده بود..
آرش شروع کرد به حرف زدن
-هنوز هم،سامیار بردیا یا بارمانو میبینی؟
+اومم آره دوست پسره ساغره قبل اینکه سامیار منو بدزده باهاش دوست شده و هیچوقت نزاشته به هیچ شکلی ببمینمش
تا اینکه چند روزی موند به چهار شهریور اون..
راستی سامیار میگه میخواد همه چیو برام توضیح بده دلیل این دوماه رو دزدیدنم رو
-متوجه شدم حرفتو نصفه گذاشتی هر وقت مایل بودی ادامشو بگو واما تو دوست نداری توضیحاتشو بشنوی
+نه نه نه اگه منو مقصر کنه چی
-باشه،نیازی نیست مضطرب شی ولی از نظر من به حرفاش گوش بدی اما جوابی ندی بعد که حرفاشو شنیدی فکر میکنی میای اینجا باهم میبینیم کی مقصره خب ؟
+اگه توهم منو مقصر بدونی چایی؟
-نه تانیا هیچوقت
***
بعد از کلی انتظار بلاخره چهارشنبه شدومیخوام برم پیش آرش حصابی فکر کردم تا این قضیرو تا اخرش برای آرش نگم به حرفای سامیار گوش نمیدم
romangram.com | @romangram_com