#چشمانت_آرزوست_پارت_124

بارمان:تانیا خودت از این قاعده مستثنی نیستی

بادست سمت سامیار هلم دادو خودشم دست ساغرو گرفتو رفت اونور دنیا با دهن کجی اداشو در آوردم احمق

_تو که همش ادعات میشد پس این موقع شب تو خیابونا چیکاره ای

بهش نزدیک شدم

+توروسننه بارمان دوست پسر ساغره ولی توروبه من چه ها

یکم هولم داد عقبو گفت

_نه آفرین،بو الکلو سیگار هم میدی فقط برا من ادا اطفاری

+یه بارم گفتم تو رو به من چه

_الا دهنتو ببند تانیا،چون الان فقط به آرامش نیاز دارم،اما،اما فقط یه بار دیگه ببینم همچین موقع ای بیرونی زندت نمیزارم خب حالا تو هی بگو به توچه اونموقع خودم ربطشو بهت حالی میکنم

تا خواستم جواب بدم ساغر اومدو صدام کردم یه چشم غره توپ بهشون رفتمو سوار شدم برای اینکه حرصشون دراد یه بابای هم کردم+چی میگفت

-هیچی این موقع بیرون چیکار میکنی مست پشت فرمونی اینجور چیزا

+پس بگو چرتو پرت

خندید:آره راستی تو سامیار خیلی بهم میاین


romangram.com | @romangram_com