#چشمانت_آرزوست_پارت_117
+اوممم تیام....میخواستم بگم من تصمیم گرفتم برم پیش روانشناس میشه یه نفرو برام پیدا کنی
-آره آره عزیزم اتفاقا یه نفرو پیدا کردم از رفیقامه خیلیم تو کارش موفقه،مطب هم داره باهاش هماهنگ میکنک نگرام نباش
از رفیقاشه نگران نباشم چرا نگران نباشم
مگه میدونن چیا چشده اگه بفهمن چیا میشه
الان برای تیام گفتنش آسونه نه برای من..
***
نمیدونم این چند روز چجوری میگذره اما وقتی به خودم میام روبه روی مطب دوست تیامم،به کارتی که با کمکش به اینجا اومدم نگاه میکنم،به اسم کسی که قراره برم پیشش نگاه میکنم آرش،آرش رحمانی درست به موقع میرسمو وارد میشم با تعارفش میشینم
-خب خودتو معرفی کن
+صالحی،تانیا صالحی هستم
-آها آبجیه تیام که همیشه ازش تعریف میکنه
خب من فقط میدونم چند بار بهتون حمله عصبی دست داده،اما اینکه علت این حمله ها چیه و چرا حالت خراب میشه آها اینم میدونم که دوماه به گفته خودت دزدیده شدی میخوام خودت تعریف کنی
مشکوک بهش نگاه کردم با شک پرسیدم:از کجا بدونم به تیام یا خانوادم نمیگی
-اسرار بیمارام پیش من محفوظه،به من شک نداشته باش اینجوری خودت راحت نیستی
romangram.com | @romangram_com