#چشمانت_آرزوست_پارت_115
اگه بتونم این دردت تو جونمو از زبون ساغر بندازم هنر کردم،بخاطر اضطرابی که گرفته بود سعی کردم خودمو کنترل کنم
+هیچی عزیزم،یه لحظه وقتی از دستشویی اومدم بیرون یه دختره فکر کرد دوستشم پرید جلوم پخ کرد،ترسیدم
نگاه ساغر که داد میزد خر خودتی ولی به روم نیاورد غذامونو که خوردیم راه افتادیم بریم خونه
+این بارمان کیه ؟
-دوست پسرم دیگه یه عکسم ازش تو گوشیم ندارم،یادته میگفتی عکسشو ببینم
+آره تو هم غر میزدی بر خلاف من که عکسام تو گوشیشه عین این ترسوا نمیزاره یه عکسشم تو گوشیم باشه
-اهوم،خیلیم مغروره چندباری نزدیک بود جدا شیم من نزاشتم،جدیدا هم خیلی سرد شده ولی من من من عاشقش شدم تانیا
صدای ساغر که بغض نداشت؟داشت ؟
رفتم تو فکر آخه چرت بارمان از طریق ساغر اومد جلو،اصلا ربطی به سامیارو دزدیده شدن من داشته..
پوف واقعا چقدر بدبختی تانیا
ساغر:راستی این قضیه لرزش بدنتو اینارم به تیام میگم
+نه
-زهرمارو نه،اصلا به توچه میگم خوبم میگم
romangram.com | @romangram_com