#چشمانت_آرزوست_پارت_11
همزمان با دهنتو ببندی که گفت فرستادم تو یه اتاق و درو قفل کرد
یه دختر دیگه هم بود نه مثل اینکه امروز هرکیو میبینم جذابه موهای مشکی دختره از شالش بیرون زده بود چشماش دقیقا همرنگ موهاش بود.
رفتم جلو آروم کنارش نشستم .نمیدونم چم شده تو شرایط عادی الان باید از ترس ی
به خودم شاشیده بودم اما..
برگشتم سمتشو گفتم:سلام
جواب سلاممو داد ولی جوری بود که از صدتا خفه شو بدتر بود
رفتم اونورتر رفتم تو فکر مامانم اینا نمیدونم تاثیرات اون داروئه بود یا من خیلی خوابالو ام اما چشمام گرم شدو خوابیدم
با احساس ضربه های محکمی که به شونم میخورد از خواب پریدم
با غیض به دختره نگاه کردمو گفتم:چیه؟
دختره :چیه صداتو برا من بلند میکنی بیا غذاتو بخور
رفتم سمت اون به اصطلاح غذا مشغول خوردن شدم و همزمان ازش پرسیدم :اسمت چیه؟
دختره:ترمه
من:آها اونوقت تورم دزدیدن؟
romangram.com | @romangram_com