#چشمانت_آرزوست_پارت_102
-چیشده آخه دختر خوب فدات شم تو درد میکشی منم درد میکشم
از بغلش اومدم بیرون:ساغر جون من از این قضیه به کسی چیزی نگو التماست میکنم
-باشه باشه،یکم آروم باش
+من چیزه امم،مم من میرم حاضر شم
سریع رفتم حاضر شدمو با ساغر رفتیم باغ با همه سلام علیک کردم،سهندو تیام والیبال بازی میکردن،چون از بچگی باهم بزرگ شدیم صمیمی بودیم،هی خدا انگاری مامانامون هماهنگ کرده بودن
با سقلمه..
با سقلمه ساغر بهش نگاه کردم ساغر:ولی تانیا خانم بد لاغر شدیا ولی جذاب شدی ینی جذاب بودیا همچین تو دلبرو تر شدی
+بیخیال بریم والیبال
بعد از بازی که من واقعا با این همه استعدادم گل کاشتم و همه امتیازارو دادم به تیاموساغر کلی فحش از سهند خوردم،وقتی رفتیم برای ناهار از اون کبابای عموپز فقط دو تیکه خوردم،مطمئن بودم بیشتر میخوردم حالم بد میشد،اون رژیم کذایی کلا عوضم کرد
+دستتون درد نکنه عمو خیلی خوب بود
عمو:اگه چیزی میخوردی،بعد تشکر میکردی تو که هیچی نخوردی بابا
+سهند خاک زیر پاتون دستتون درد نکنه عمو جون سیر شدم
سهند:الان چه دخلی به من داشت
romangram.com | @romangram_com