#چشمان_نفرین_شده_پارت_127
با تعجب گفتم:
- یعنی واقعاً معنی اسمم رو پیدا کردی؟
با یک لبخند پیروزمندانه گفت:
- بله پس چی فکر کردی! مگه میشه آقا مهرداد بخواد کاری رو بکنه و نتونه. عرضم به خدمتتون که "کالی" یعنی دختر چشم آبی، از اون ور "آسا" هم به معنی مثل و ماننده. یه جورایی مثل برقآسا که یعنی به سرعت برق. کالیاسا هم طبق نظریات من باید یه چیزی باشه به معنی" مثل دختری با چشمهای آبی."
خیلی متعجب شدم که چهطور خودم تابهحال نتوانسته بودم بفهمم! همینطور خیلی از مهرداد ممنون بودم که با وجود اینکه از دستم دلخور بود اینطور دنبال پیدا کردن چیزی بود که من میخواستم.
در حین صحبتهای مهرداد قلب را شکاندم و برشی از کیک را توی بشقابهایی که پیشخدمت برایمان آورده بود، جلوی مهرداد گذاشتم.
مهرداد ادامه داد:
- فکر میکنم بهخاطر همین تا حالا نتونستی معنی اسمت رو پیدا کنی؛ چون اسمت مرکبه ، ترکیبی از دو تا جزئه. راستی کالی یه اسم کُردیه. شما اصالتاً کُردین؟
فکری کردم و گفتم:
- نه فکر نمیکنم!
بعد از چند ثانیه گفتم:
romangram.com | @romangram_com