#چشم_سیاه_دوست_داشتنی_پارت_54

می یارم . فقط تو به فکر خودتم باش .

نگاه مهربان مامان گلی روم متمرکز شد و یک دنیا عشق تقدیمم کرد :

ــ فدای دل مهربونت بشم مادر ، باشه انقدر حرص نخور .

لبخند به لبام باز گشت :

ــ نسخه ات کجاست ؟ بده خودم امشب برات می گیرم .

دستش را به سمت کیفش که گوشه ی اتاق قرار داشت دراز کرد و گفت :

ــ تو کیفمه .

زود پا شدم و از کیفش نسخه را در آوردم و گفتم :

ــ امروزم می ری کارخونه ؟

دست روی زانویش گذاشت تا از زمین بلند شود ، به کمکش شتافتم . دستی از سر محبت به سرم

کشید و گفت :


romangram.com | @romangram_com