#چشم_سیاه_دوست_داشتنی_پارت_53

ــ خیلی گرونن لعنتی ها ! رفتم بگیرم پولم نرسید .

دلم انگار یک زخم عمیق برداشت با شنیدن حرفش . همان جا نشستم و گفتم :

ــ داشتیم مامان خانم ؟ به من نمی شد بگی ؟

نگاه شرمگین اش آتش درونم را فزون کرد .

ــ انقدر از صبح تا شب جون می کنی ، بعد پولت رو بدی واسه دارو های من ؟

هنوز انقدر بی انصاف نشدم دخترم .

با حرص بالش را به زمین کوبیدم و گفتم :

ــ مگه من غریبه ام ؟ ما داریم جفتمون کار می کنیم تا مشکلاتمون کمتر شه . مامان تو چیزیت

بشه می تونی بفهمی چه بلایی سر ما دو تا می یاد ؟ تو رو خدا ، جون نیما قسم ات می دم دیگه

داروهات رو پشت گوش ننداز . حداقل فقط به خاطر منو نیما ! همین الان قول بده ! به خودم بگی

جونمم برات می دم ، دارو که چیزی نیست ؛ واست مهیا می کنم . از زیر سنگم شده برات گیر


romangram.com | @romangram_com