#چشم_سیاه_دوست_داشتنی_پارت_35

ــ می ترسم رو دل کنی جناب !

ــ شما نگران رو دل کردن من نباش. رفیقت زبونش رو امروز خونه جا گذاشته که جیکش در نمی یاد؟

ارغوان بُراق شد طرفش و گفت :

ــ رفیقم با هر کی دهن به دهن نمی یاد جناب ! حتما در حد پاسخگویی نبودی! خنده ام را قورت دادم و یک سُقلمه ى ظریف به ارغوان زدم که تمامش کند. آهسته گفتم :

ــ جوابشو نده پررو می شه، آبرومون می ره تو کلاس. ارغوان چشم غره ای به من رفت. با حیرت گفتم :

ــ حالا چرا به من چش غره می زنی؟

ارغوان با حرص گفت :

ــ خوب می کنم چون تو روشو زیاد کردی ! اگه چهارتا جواب دندون شکن بهش بدی دیگه جرات نمی

کنه انقدر شر و ور بگه .

- تو از کجا می دونی ندادم؟ این بشر روش از پارو بالا می ره ؛ به هیچ صراطی مستقیم نیست. با سُقلمه ی فاطمه به سمتش برگشتم و او به طرف استاد اشاره کرد. استاد نگاه مستقیمی بهم کرد و گفت :

ــ خانم تنها؟ بلند شدم و ایستادم و گفتم :


romangram.com | @romangram_com