#بوی_نا_پارت_75


-از کی تا حالا عمه جون؟اینا سالیان ساله که با هم قهرن!

-آره عمه جون اما قهر کردن خیلی کار بدیه!مگه نه عمه جون؟

» عمه خانم که می خندید گفت «

-آره عمه جون،کار بدي یه!

-حالا شما یه کاري بکنین که زودتر آشتی کنن!؟

-به امید خدا!فعلا شما برو پایین که منم برم تو!

-چشم!چشم!شما بفرماین پایین،منم برم تو!

-چی؟

-هیچی!هیچی!یعنی شما بفرمایین تو و منم برم پایین!

-خُب برو عمه جون!

-عمه جون برم قند بیارم؟

-نه عمه،بالا هس!

-برم خرما بیارم؟

-اونم بالا هس!

-برم چی بیارم عمه جون که بالا نباشه؟

» عمه خانم دوباره خندید و گفت «

-اینجا همه چیز هس!

راست می گین عمه جون!هر چی هس بالاس!یعنی بالا همه چی هس!پس عمه جون کی بیام سینی رو بگیرم؟

-حالا شما برو،صدات می کنم!

romangram.com | @romangram_com