#بوی_نا_پارت_54


-پس چی؟

-وقتی مرد و زن،دخترو پسر یه جا جمع بشن و بخوان کار کنن جز فساد ازش در نمی اد!

-این حرفا چیه مرد؟!

یه شوخی این می کنه،یه شوخی اون!یه جوك این می گه،یه جوك اون!یه خنده این می کنه،یه خنده اون!بعد دیگه کار

پیش نمیره که!

-اینا فساده؟

-نه!منظورم از فساد یعنی اینکه کار نکردن!

-اگه این دختره رو دیوونه نکردي تو!

-شوهر کنه بره!ناراحته،شوهر کنه بره!

-آخه همینجوري که نمیشه!عشقی،علاقه اي!

-عشق و علاقه بعد از ازدواج به وجود می آد!

-حالا کو خواستگار؟

-کو؟من سالی سه بار می دم در این خونه رو واسه ش لولاي جدید میندازم از دست این خواستگارا!پاشنه ي خونمون رو از جا کندن!مگه همین نصراله پسر حاج قاسم بد بود؟هم سن و سالش خوب بود و هم درامدش!دو دهنه مغازه کفاشی داشت تو چارسو بزرگ!

-خب از قیافه ش خوشش نیومد!

-مگه چش بود؟یه خرده سرش خالی شده بود!

-خب از همین خوشش نیومد دیگه!

-یا اون یکی!رسول پسر حاج طاهر!دیگه اونکه عیب و ایرادي نداشت!

-بابا نگین از تیپ بازاري خوشش نمی اد!

-براي چی؟اولا که پسره مهندس بود!

romangram.com | @romangram_com