#بوی_نا_پارت_21
-حسن!
-بعله حاج آقا؟
-بیا ببینم این قلم رو کجا گذاشتی؟
-من دست به قلم شما نزدم که!
-حالا بیا بگرد ببین کجاس!
قلم زیر تشکچه ي حاجی بود و خودشم می دونست و حسن بیخودي داشت رو فرش و این ور و اون ور رو می گشت
-آهان پیداش کردم!
-کجا بود؟
-زیر تشکچه!تو فعلا این کاغذا رو دسته کن تا بهت بگم!
-چشم حاج آقا!
-به ترتیب بذارشون!
-چشم
حسن مشغول دسته کردن کاغذا شد که حاجی گفت «
-حواسمو پرت کردي حساب کتابا ریخت بهم!
-بگین من درست شون کنم!
-آخه پسر جون تو چه می فهمی حساب کتاب یعنی چی؟!
» لحن حاجی آروم و مهربون بود براي همین م حسن به خودش جرات داد و گفت «
-می دونم حاج آقا!
-می دونی؟!خب بگو ببینم بادیه مسی چه اندازش خوبه که مردم بیشتر می خرن؟
romangram.com | @romangram_com