#بت_پرست_پارت_25
کچله:دعوت نامتون؟....
زرشک که به من دعوت نامه نداده....این یارو هم منو اسکل کرده ها...من فامیل دومادم....
-ببین آقای...
یه ذره وایسادم ببینم اسمشو میگه یا نه که دیدم نه....
-حالا آقای هرچی خود زرِ...یعنی منشی جناب مهندس با من تماس گرفتن گفتن که بیام اینجا...
کچله:زنگ بزنید خود منشی جناب مهندس....به مهندس بگن به من اجازه بدن که بهتون اجازه بدم داخل شید....
نمی خوام هزار سال سیاه اجازه بده عوضی....
منم لجم گرفت و مستقیم زنگ زدم خود نیما....
گوشیشو جواب داد....اوه یادم باشه واسه جناب مهندس اسفند دود کنم چشم نخوره....گوشیشو جواب داده...
صدای عصبانیش پیچید تو گوشی....
-تو کدوم قبرستونی هستی؟....
وای الآن این که سرمو می بُره....قرار بود نه بیام الآن نه و نیمه مگه چی شده...
با لحن مظلومانه ای گفتم-این نگهبانه رام نمی ده....
romangram.com | @romangram_com