#بغض_ترانه_ام_مشو_پارت_48
مهسا لباي فرسنگي فاصلشو با هزار زحمت به وصال هم رسوند و خيلي محترمانه و زيرپوستي بي ادبانه گفت:
ـ پرستو رو ميگما، همون دماغ عمليه.
خاتون ـ عمل كرده مادر؟ خاك به سرم، حتما به نظرت رسيده.
فرهاد ـ راست ميگه، تازه لباش هم پروتزه.
خاتون ـ بي حيا تو چيكار به لب دختر مردم داري؟
فرهاد ـ به جون خودم اگه من كاري داشته باشم.
خداوندا، پروردگارا، تقاضا دارم جوري دهن منو با اين حجم خنده ببند كه گند كشيده نشه به اين سوپ عمل اومده از هياهوي مهموني آخرهفته. تو رو خدا مهسا رو نيگا؟ كم مونده از خنده صندلي لهستانياي اصل وابسته به جون ليلي و مجنونو گاز بگيره.
خاتون ـ حالا اصلا چرا اومدين اين جا؟ چتونه از سر شب عينهو سگ و گربه افتادين به جون هم؟
فرهاد و مهسا هم نوايي كردن و ملودي خاتونو يه صدا اومدن و بازم نيش من چاك خورده تقديم قيافه هاي سه در چهار تو سري خورده از خاتونشون شد.
مهسا ـ ببين خاتون چه پسر لوسي داري، آخرهفته مي خواد تنها تنها بره مهموني. خب منم مي خوام برم ديگه. نيگا جون من ترانه رو؟ بچه دلش پكيد.
فرهاد ـ تو هم كه فقط به خاطر ترانه مي خواي بياي.
مهسا ـ صد درصد.
فرهاد ـ تو همون بگو صفر درصد. آخه جوجه من تو رو نشناسم برم بميرم ديگه! فسقله اون وقتي كه شما به اقيانوس مي گفتي آقايونس، ما اين كلكا رو از بر بوديم. عزيز من ما رو رنگ نكن.
خاتون ـ فرهاد چرا اذيتشون مي كني؟ مگه كم مياد ازت؟ خب برشون دار ببرشون دلشون واشه.
فرهاد ـ گل بگيرن اين دلا رو من راحت شم.
خاتون ـ فرهاد!
فرهاد ـ جون فرهاد؟ فقط به خاطر تو خاتون.
خاتون دست و پنجت طلا. مهسا رو نيگا؟ نپوكي شما! غش مرگ شدنت تو حلق خواستگارات. قربون اخمات بره ترانه فرهاد جان. دردت به جونم همه اينا واسه خاطر خودته. واسه خاطر خودت كه نمي خوايم بيفتي زير دست پرستو، همون بگم كركس بهتره و خدا قهرش نمي گيره.
romangram.com | @romangram_com