#بغض_ترانه_ام_مشو_پارت_47






***

خاتون ـ وا چشونه اين دو تا؟

سرم پايين افتاد و لبخند رو لبم كش اومد. ميون صداي جيغ جيغوي مهسا و حرفاي برخاسته از لجبازي فرهاد خان لبخندمو قورت دادم و تو گلوم گير كرد و جاش سوپ آقابزرگو هم زدم كه صداها قوت گرفت و رسيد به آشپزخونه.

فرهاد ـ ترانه به خدا جلو زبون اينو نگيري، هم تو رو، هم اين ورپريده رو پرت مي كنم از خونه بيرونا.

مهسا ـ اِاِاِاِاِ خاتون اينو نيگا چه دم در آورده واسه من. فرهاد قبول نكني الهي شير خاتون حلالت نشه.

نگام تا چشم غره ی خاتون رسيد و روي مهساي سكته زده استپ زد. مهسا جان جوون مرگ شدي و عروس نشدي. بميرم واسه اين آرزوي دلت.

فرهاد ـ الهي من قربون اين شاخ و شونه هات برم ليلي فاروق خان.

خاتون ـ دوباره تو خرس گنده خودتو لوس كردي؟

مهسا ـ ايول خاتون.

خاتون ـ مهســـــــــا!

يعني برو بمير مهسا، يعني خاك بر سرت مهسا، يعني دم دستم باشي پرپر ميشي مهسا، يعني همين كارا رو كردي هيچ بني بشري راضي به وصالت نيست مهسا. اي مهسا، يعني من چه كنم از دستت مهسا؟

نيش شل شده فرهاد و دونه دونه انگور بالا انداختنش بد جور تو چشم اين مهسا خانوم رفت كه آخرين پاتكشو واسه حالگيري حضرت آقا نشونه رفت.

مهسا ـ راستي خاتون چه خبر از پرستو؟ شنيدم درسش تموم شده، واي که عجب خانوميه.

خاتون هم كه انگار از جنيفر لوپز واسش حرف زده باشی، چنان بل گرفت كه هم انگور تو دهن فرهاد ماسيد هم حرف تو دهن مهسا خشكيد.

خاتون ـ چشمم كف پاش. يك جواهريه كه نگو، ثريا مي گفت از وقتي درسش تموم شده چنان خواستگارايي واسش پيدا ميشن كه نگو و نپرس. حقم دارن مردم. دختره تك دختر نيست كه هست، باباش كارخونه دار نيست كه هست، بر و رو نداره كه داره، دندونپزشك نيست كه هست.

اَیـــــــــی، فكر كن! پرستو و بر و رو؟ مگه ميشه؟ عمرا! اصلا خاتون حواسش هست ما پرستو رو ميگيم؟ والا اين دختري كه خاتون توصيف كرد منم باشم ميرم خواستگاريش. بميرم برات خاتون. از زن نداري اين فرهاد به چه كسي هم متوسل شدي. اجرت با خدا، همت كني بهترشو زير سر داريم.

romangram.com | @romangram_com