#بغض_ترانه_ام_مشو_پارت_14
ـ اُه اُه، چي شده؟ دكي جون خر گازش گرفته زده تو فاز مضرات اصلي قلب؟
ـ تو ديگه بي خيال ما شو. بچه خوبي باشي، يه روز هم مي برمت از اين ساندويچ كثيفا مي دمت بخوري حال كني.
ـ ديوونه تو مي خواي هلك و هلك از اون سر شهر راه بيفتي بياي دنبالم كه يه صبحونه بخوريم؟
ـ هلك و هلك نبايد راه بيفتم؛ چون ترافيك نبود يه ساعته رسيدم دم خونت. اگه مرحمت كني و از اون رختخوابت دل بكني و زودي آماده شي منم مجبور نميشم اين علفا زير چرخا ماشينو هرس كنم.
ـ فرهادي؟
ـ جون دل فرهادي؟
ـ تا حالا بهت گفته بودم چقده خري؟
ـ منم تا حالا بهت گفته بودم چقده شبيه مني؟
ـ با همه خر بازيات بد مدل مي خوامت.
ـ آره، اگه مي خواستيم دو سال تو اوج دل نگروني يه خبر بهم مي دادي.
ـ شروط آقابزرگو دست كم نگير فرهادي. سه سوته آماده ام و تو ماشينت.
ـ ببنيم و تعريف كنيم.
ـ كم رجز بخون.
ـ تقصير خودمه، لوس بارت آوردم، خودم آدمت مي كنم.
ـ از مادر زاييده نشده. تا سه سوت ديگه.
ـ منظورت همون سه ساعته؟
غش غش خنديدم و قطع كردم. فرهاد نعمت حضورت داره عابدم مي كنه. من تو اين دو سال تو اوج نبودنت فهميدم حس بودنت چقدر آرامش بخشه. فرهاد ديگه نمي خوام تو نبودنت ياد بودنات بيفتم؛ پس هميشه بمون.
تيپم تو حلق فرهاد. آخه من با اين تيپو چه به پرادو سوار شدن؟ بيچاره فرهاد. بي خيال، خودش خواسته. از كنار مقنعه يه دست از موهامو ريختم تو پيشوني و اعتراف كردم تيپ از اين بدتر تو دنيا وجود نداره.
romangram.com | @romangram_com