#بلو_پارت_47
«دکتر همینطوری کارشو انجام میداد و هی منو نگاه میکرد، اینم جزو فالووراست؟ باباجون بلند بلند یه جوری که دکتر از حالت کمی خمیده اش به سمت بالا پرید و برگشت باباجونو نگاه کرد و گفت:»
-چیزه؛ میگم دکتر جون دختر لنگ لنگ.... یعنی چی میگن طاهر...
«طاهر با تعجب باباجونو نگاه میکرد، باباجون میخواست دکتره به من نگاه نکنه و حواس دکترو به خودش جلب کنه، حرف خودشم یادش رفته بود. یعنی عاشق باباجون بودم با این مدل اخلاقش. طاهر دستشو آروم به معنی "چی میخوای بگی" تکون داد و باباجون که هولم شده بود گفت:»
-میگم بعدا یه طوری نشه تیمور لنگ بشه.
«طاهر با تعجب گفت:» تیمور لــــــنگ؟!!!!
«با غرغر گفتم:» باباجون چرا اسم میزاری؟
دکتر زد زیر خنده و گفت:
-نه آقا یه ترکه، چند روز رعایت کنه گچو باز میکنیم.
باباجون سرشو تکون داد و به من نگاه کرد و با اخم بی صدا گفتم: قهرما.
باباجون با اخم خوشایندی گفت:
-به تو که نگفتم، کلمه اشو یادم رفته بود مجبوری گفتم تیمور لنگ.
رو به طاهر گفتم:
-حالا جلوی نوید اینا میگه دیگه هیچی.
romangram.com | @romangram_com