#بلو_پارت_17
-میزنم دکورتو میارم پایینا، چه گهی خوردی؟ ولت کردن هار شدی؟ دیگه رد دادی هان؟ هرزه شدی؟
-خفه شو ارسلان من کاری نکردم.
«کف دستمو جلوی مشتش گذاشتم که به عقب هول بدم و گفتم:» اصلا برای چی به من نگاه میکنی؟ برای چی میزنی مگه حیوونی؟ خب سوال کن اول میزنی؟ مگه حیوونم؟ آدم نیستی تو؟
با اون یکی دستش آروم سرمو هول داد و گفت:
-نفهم نفهم بی حیا این چیه؟
«به گردن و سینه ام اشاره کرد، جلوی مانتومو جمع کردم و با اخم نگا کردم و با صدای خفه گفت:» افتادی تو دست مردا؟
با دست آزادم هولش دادم و گفتم:
-خفه شو ارسلان فکر کردی....
ارسلان-فکر کردی چی؟
رفت بیرون و در دیگه ماشینو باز کرد و چراغ سقفو روشن کرد. فکمو گرفت و صورتمو اینور اونور کردو دستشو پس زدمو و با دندونای روهم گفتم:
-دستتو بکش، دنبال چی میگردی جای لب؟ خاک تو سر اون...
ارسلان سرشو با تاسف تکون داد و گفت:
روم نمیشه به خودم بگم این دختر از خون منه.
romangram.com | @romangram_com