#بی‌گناه_پارت_26

پووووفي کشيدم و يه نبات برداشت با جوشنده حلش کردم و گفتم: بخورش ديگه شيرينش کردم مسکنم ندارم تا صبع از درد ميميري برسام ناچار قلوپي خورد و گزاشتش روي ميز.

من: تا تهش بخور.

سري تکون دادو بقيشم خورد کنارش نشستم.

با شرمندگي گفت: تو خيلي مهربوني با اينکه ظهر اذيتت کردم باز تو....

تک خنده ايي کردمو گفتم: بيخيال بابا کرم از خودم بود حقم بود ميخواستم تورو اذيت کنم خودم اذيت شدم راس ميگن چاه نکن بهر کسي اول خودت بعدا کسي.

برسامم لبخندي زدو با گفتن شب بخير به اتاقش برگشت عجب روزي بودا برم ادامه خوابم.

باريک الله باريک الله شعبان کدخدا باريک الله باريک الله مرد با خدا باريک الله...

اي خدااااااااا اين صداي چيه

بعد جستجو فهميدم الارمم اي خداا اخه چه اهنگايي من ميزارم واسه الارمم خميازه ايي سر دادم و از تخت خواب دل کندم توي اينه نگاه کردم ووووي چرو شبيه جن شدم موهام چرا شبيه يال شير شده - يا اکثر اماما خدا نصيب گرگ بيابون نکنه - مرض مي چمه به اين خوشکلي - يکي تو خيلي خوشکلي يکي جن. - درد اوله صبعي اعتماد به نفسم و اوردي پايين.

بعد رسيدن به خودم يکم شکل ادميزاد شدم لباسي پوشيدم و از اتاق بيرون رفتم دباره اين شيطانه امد گولم زد برم يه کرمي بريزم اول صبعي شاد شم

به سمت اتاقه برسام رفتم و اروم در باز کردم و وارد شدم ههه خواب هفت پادشاه اروم به تختش نزديک شدم لامصب باز پيراهن نپوشيده بود ههههه بزارم يه تفريحي کنم پارچ ابو برپاشتم و 1.....2...3 خاليش کردم روي برسام بشمار سه بيدار شد و گيج نگاهم کرد همه بدن و موهاش خيس شده بود تا به خودش بياد با خنده فرار کردم صداي دادم از پوشت سرم شنديدم

romangram.com | @romangram_com